خواب گردی

36

چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۳ ب.ظ

همۀ این مدت تمام تلاشم را کرده ام که حرکتی ولو 15 درجه ای نکنم که صفرهای ته مانده اس ام اسِ موجودی کارتِ بانکی زپرتیم تکانی نخورند ؛ زورم را زده اَم که به عزیز جان کلامی غیر از سلام و چطوری نگویم که بندِ حرف های کلاف شدۀ این چند وقتش باز نشود و دوباره به توپِ "این همه نه گفتن ها چه معنی ای میدهد برای تو دخترِ فلان و فلان ور گلِ و ترگلِ فلان و بهمان کُن " ، چشمهایم را از نگاه های خیرۀ پدر دزدیده اَم که تهه حرف های چشمانم را نخواند و غصه اَ ش نگیرد ، مامان را بگو ، هروز به خواب های مثلا شیرینش لبخند میزنم که رویاهایش برای آینده جُم نخورند و موج دار نشوند ، خودم را حبس کرده ام در غاری که برای خود ساخته ام ، با یک مشت آهنگ بی کلام که مدام تکرار میشوند ، که از ترکش های روزمره ی روزهای در حال گذر در امان باشم ، که ببینیم چه میشود مثلا .
وضعیت انجماد برای آینده ای که هیچ کور سوی نوری در هزار فرسخیش دیده نمیشود ..

  • ۹۴/۰۸/۱۳
  • فـرشـده ..

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دريافت کد :: صداياب