خواب گردی

۲ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

هیچ وقت چیزی را عمیقاً دوست نداشته اَم ؛ در واقع اَصلا دوست نداشته اَم ؛ خصوصاً قلباً ؛

همه اَش هیجانات لحظه ای و جو دادن های بقیه و گاهاً محضِ دلخوشی و دلگرمی اَغیار

بوده است ؛ برای همین بوده که بودن یا نبودن ؛ انجام دادن یا ندادن هایم ، همیشه بندِ

دیگران بوده ، که اگر خودشان یا اصرارهایشان باشند ؛ خواهم بود و اگر نباشند ؛

بودنم هم نخواهد بود ؛ برای همین بوده که با تلنگری کوچک دچارِ هبوط و عروج شده اَم ؛

برای همین بوده که پای دلم هیچ وقت هیچ جا بند نبوده و با هر بهانه ای دل کنده اَم .

دیشب وقتی دوباره پرسیدند نظرت چیست ؟! گفتم نمیدانم ؛ مثل همیشه شاکی شدند ؛

مردد شدم ؛ که چقدر آدمه بیخود و خالی دلی هستم که حتی یک کورسوی علاقه ای

را هم نداشته اَم به کسی بعدِ آن سالها .. که خواستم قبول کنم و مثلِ همیشه در تاریکی ؛

کورمال کورمال پیش بروم که مثلاً ببینم بعداً تر ها چه خواهد شد ؛ که گویا انگار که الهام

شود بر من ؛ یادم افتاد کسی در همچین شبهایی ؛ بعدِ کلی غُر زدن هایم ؛ گفته بودتم

که هر وقت ندانستی ؛ بایست ؛ نه اینکه پیش بروی ؛ ایستادم ، با همۀ ایمانم به آن

حرف ایستادم و پای ایستادنم هم با تمام افتخار ایستادم ! ایستادم که

روزی جایی پای دلم محکم شود و پیش بروم . مزۀ خوبی دارد ایمان داشتن به کارها و

تصمیماتی که میگیری . این را هم همان فلانی خواسته بود یادم بدهد ؛ دمش گرم !!


  • فـرشـده ..


هزار و یک ابزار و امکانات و برنامه اختراع کردند که عکس ها و واژه ها جای فاصله ها را بگیرند و

آدمیان به هم ؛ به زندگی و اَخلاقیاتو روحیاتِ هم نزدیک تر شوند ؛ شدیم ؛ نزدیک و نزدیک تر ؛

آشنا تر و آشناتر ؛ و کم کم عادت کردیم به بودن و داشتنِ هر روزۀ هم ؛ به احوال پرسی ها و

خبر گرفتن های دائمی ؛ فقط این وسط تکلیفِ آن همه احساسی که با این نزدیک تر شدن ها ؛

وابستۀ بودنتان شدند و تضمینی برای بودن های احتمالیِ آیندۀ تان ندارند ؛ چیست ؟! 


  • فـرشـده ..

دريافت کد :: صداياب