5
دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۵۲ ب.ظ
حسم به پاییز برا این نامساعد بوده همیشه که ؛ بوی نداری میده ، نداریِ نیمه ای که این مدت بهش
عادت کرده بودی ، نیمه ای که همۀ تابستونو باهاش گذروندی و الان ، کالبدت خالی میشه یهو از
هرچه اوست ،
بوی " دیگه باید کمتر با هم باشیم " میده ، بوی " دلم برات تنگ میشه وختایی که نیستی " ،
بوی " از خودت بی خبرم نزاری ! " ، بوی دل کندن با یه زجره توأمان ، بوی گذاشتن و رفتن ،
بو گریه میده ، بو "میخوام برگردم پیشت " میده ..
وَ این ت ، هر چیزی میتونه باشه ، که جونتو این مدت سنجاق کردی بهش .
- ۹۳/۰۶/۲۴