خواب گردی

24

سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ب.ظ

هیچ وقت چیزی را عمیقاً دوست نداشته اَم ؛ در واقع اَصلا دوست نداشته اَم ؛ خصوصاً قلباً ؛

همه اَش هیجانات لحظه ای و جو دادن های بقیه و گاهاً محضِ دلخوشی و دلگرمی اَغیار

بوده است ؛ برای همین بوده که بودن یا نبودن ؛ انجام دادن یا ندادن هایم ، همیشه بندِ

دیگران بوده ، که اگر خودشان یا اصرارهایشان باشند ؛ خواهم بود و اگر نباشند ؛

بودنم هم نخواهد بود ؛ برای همین بوده که با تلنگری کوچک دچارِ هبوط و عروج شده اَم ؛

برای همین بوده که پای دلم هیچ وقت هیچ جا بند نبوده و با هر بهانه ای دل کنده اَم .

دیشب وقتی دوباره پرسیدند نظرت چیست ؟! گفتم نمیدانم ؛ مثل همیشه شاکی شدند ؛

مردد شدم ؛ که چقدر آدمه بیخود و خالی دلی هستم که حتی یک کورسوی علاقه ای

را هم نداشته اَم به کسی بعدِ آن سالها .. که خواستم قبول کنم و مثلِ همیشه در تاریکی ؛

کورمال کورمال پیش بروم که مثلاً ببینم بعداً تر ها چه خواهد شد ؛ که گویا انگار که الهام

شود بر من ؛ یادم افتاد کسی در همچین شبهایی ؛ بعدِ کلی غُر زدن هایم ؛ گفته بودتم

که هر وقت ندانستی ؛ بایست ؛ نه اینکه پیش بروی ؛ ایستادم ، با همۀ ایمانم به آن

حرف ایستادم و پای ایستادنم هم با تمام افتخار ایستادم ! ایستادم که

روزی جایی پای دلم محکم شود و پیش بروم . مزۀ خوبی دارد ایمان داشتن به کارها و

تصمیماتی که میگیری . این را هم همان فلانی خواسته بود یادم بدهد ؛ دمش گرم !!


  • ۹۳/۱۰/۰۹
  • فـرشـده ..

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دريافت کد :: صداياب