خواب گردی

20

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ

 

من یادم نمی آید سالِ گذشته ، در فصلِ نوبرانۀ اَنارها ؛ نیت کرده باشم که تمامِ دانه های اَنار را در

نبودِ تو برای خودم حرام کنم ؛ یادم نمی آید کاسۀ اَنار را که پر کردم از این بلورهای قرمز ؛ نخورده سیر

شوم و بی میل کنارشان بگذارم و بدهمشان به دیگری ؛ یادم نمی آید گفته باشم مِن بعد اَنار برای من

معنیِِ زندگی و شر و شوری اَش را نخواهد داد ؛ نمی آید ؛ هر چه فکر میکنم یادم نمی آید ؛ که چه از

پاییز و زمستانِ پارسال بر من گذشته که تا چشم باز میکنم و خودم را مشغوله دلخوشی های اَخیرم

میبینم ؛ بی رغبتی همۀ وجودم را میگیرد ؛ عوضش چه شود خوب اَست ؟! که همۀ این بی رغبتی ها

جایش را داده باشند به یک مهرِ عمیق به پاییزت ؛ میفهمی ؟! من دارم پاییزه همیشه منفورت را نفس

میکشم ؛ من دارم عاشقِ تمامِ روزهایش میشوم ؛ با همۀ نفس های تنگم ، هوایش را ذخیرۀ سلول های

خالی شدۀ احساسم میکنم ؛ من منتظره تمامِ لحظه هایش هستم .. از آبانش بگیر تا یلدایش را ..

شاید مزۀ اَنار ها هم تا آن روز ؛ فرقی کرد ..

 

  • ۹۳/۰۹/۰۵
  • فـرشـده ..

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دريافت کد :: صداياب