خواب گردی

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است


هروقت خواستم دوستت نداشته باشم ، به ساعتی چشم دوختم
 که عقربه هایش ، مدام داد میزدند ؛ وقت ، تمام است !


  • فـرشـده ..


رخت خواب های همیشه پهن ،

آغوش های همیشه باز ؛

وسوسه ی لمیدن های مکرر ،

همۀ آن چیزی بود که طعم تازه شدن های دلچسب را ؛ از ما گرفت !


  • فـرشـده ..


مادر بزرگ نگفته بود تمام دوستت دارم هایی که میشنیدم و جوابم'' به درک'' بود را بشمارم ،

نگفته بود بشمارم که بدانم قرار است چند'' به درک '' بشنوم تا حسابِ دلم با دل های دیگر

صاف شود ، 

نگفت و من حسابی ، حساب این به درک شنیدن ها از دستم در رفته ، حسابِ این با کله به 

دیوارهای احساسی کوباندنو کوبیده شدن ؛ حساب تمام بی فکری های عمدی ،

حساب تلخی های خود خواسته ، حساب تلقین های گرم شدن از همجواری با تخته سنگ های سرد ؛

حساب زندگی روی حباب !!


  • فـرشـده ..


فکر کرده ای که ؛

جای خالیش را فقط میبینی ؟!

یا چیزی که واقعا بود را ؟!


  • فـرشـده ..

دريافت کد :: صداياب