خواب گردی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

3

مثلن خیلی وخت است که لباس هایم را تا ، یا آویزان نکرده ام ، همه اش را پرت کرده ام گوشه ای ؛

مثل همین فکر هایم ؛ هر دفه آمده اند سراغم ، همه را پرت کردم ام گوشۀ ذهنم و همان جور در هم

مانده اند ؛

همین است که انباری ذهنم دارد میترکد ، همین است دارد فشار میاورد به درِ فهمَم ؛ فشار میاورد به

درکِ همینی که هستُ هستم ، که ذهنم را همه اَش درگیرِ پیش پا اُفتاده ترین و دمه دست ترین مسألۀ

این روزهایم (!) کنم ، مسائلی که انقدر کوچکند میان گندگیِ کلافِ درهم پیچیدۀ زندگیم .

 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۲
  • فـرشـده ..

دريافت کد :: صداياب